شعر سنگ قبر پدر

1 – پدرم قامت تو تکیه گهی بود مرا

گفته هایت چو چراغی به رهی بود مرا

خنده هایت همه شادی و همه مهر و صفا

زندگی نامه تو چون شبحی بود مرا 

2 – گشته است چشمان من از درد و غم دریا پدر 

من چه گویم بی تو از فردا و فرداها پدر

تکیه گاهم بودی و تنها امید و آرزو

بی تو این عالم ندارد رنگ شادی ها پدر

3 – پدرم در سوگ تو دلهای ما پیوسته می گرید

سراپا همچو شمعی بی نفس آهسته می گرید

تویی در خاطر دلهای ما تا اخرین لحظه

به یادت چشم ما چون ساغر بشکسته می گرید

4 – زفراق هجر رویت غم سینه سوز دارم

پدرم قسم به مهرت نه شب و نه روز دارم

ز تنم نشانه غم ز لبم ندای زاری

ز دلم صبوی خونین گله از زمانه دارم

5 – آنکس که مرا روح و روان بود پدر بود

آنکس که مرا فخر زمان بود پدر بود

افسوس که رفت از سرم آن سایه رحمت

آنکس که برایم نگران بود پدر بود

6 – زمانی بود روز و روزگاری

چه زیبا بود گلهای بهاری

بهاران رفت و گل رفت و وفا رفت

پدر رفت و صفا رفت و وفا رفت

7 – یاد ایامی که ما هم روزگاری داشتیم

 هم پدر بالای سر هم سایه بانی داشتم

ای صد افسوس به اعلا رفت و ما تنها شدیم

بعد مرگش العجب ماتم سرایی داشتیم

8 – این که خفته است در این مرقد پاک

پدر خوب و فداکار من است

طلب مغفرت از درگه حق

بهر او روز و شبان کار من است 

9 – افسوس که آن همدم دیرینه ما رفت

آن مظهر پاکیزگی و مهر و صفا رفت

یاران تو از سوز دل خویش بگویند

ای وای فلک مونس جان و دل ما رفت

انواع اشعار برای سنگ مزار

شعر سنگ قبر پدر

شعر سنگ قبر پدر

 

10 – سایه اش ما را پناهی بود و رفت

شانه مان را تکیه گاهی بود و رفت

رفت و رفت غمهای ما بیشتر شد

شادی ما یک نگاهی بود و رفت

11 – ای پدر ای عارف نیکو خصال

ای که قدرت را نداشتم هنگام وصال

خوش بخواب اینجا که این دنیای دون

چون تو گوهر کم دهد از خود برون

12 – آن گنج نهان در دل خانه پدرم بود

هم تاج سرم بود همی بال و پرم بود

هر جا که زمن نام و نشانی طلبیدند

آوازه نامش سند معتبرم بود

13 – از ملک جهان رفت به جنت پدر ما

برداشته شد سایه لطفش ز سر ما

افسرده نمیخواست دل همسر و فرزند

افسوس فلک کرد پر از غم جگر ما

14 – ای چرخ و فلک خرابی از کینه توست

بیدادگری شیوه دیرینه توست

ای حاک اگر سینه تو بشکافتند

بس گوهر قیمتی که در سینه توست

15 – گفتم که پدر رسم بزرگی نه چنین بود

گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود

گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود

گفتا که مگو مصلحت حق چنین بود 

16 – بیاد شمع رویت همچنان پروانه می سوزم

تو رفتی من بجایت اندر این کاشانه می سوزم

گهی آیم کنار قبر تو دیده گریان

گهی از مهربانیهای تو در خانه می سوزم

17 – اگر بار گران بودیم رفتیم

اگر نامهربان بودیم رفتیم

شما با خانمان خود بمانید

که ما نا مهربان بودیم و رفتیم 

18 – با موهای سپیدش / پاکی قدومش

صفای وجودش / سنگینی سکوتش

نجابت و غرورش / با زمزمه کلامش

در جذبه محرابی / گستره وسیع جنت بود

و ما فقط پدر / می خواندیمش

19 – چه شبها تا سپیده درد کشیدی

ندای یا علی یا رب کشیدی

بخواب آرام پدر جان در مزارت

که پایان شد تمام دردهایت

20 – ای سفر کرده به معراج به یادت هستیم

ای پدر ما همگی پشم به راهت هستیم

تو سفر کردی و آسوده شدی از دوران

لیک ما غمزده هر لحظه بیادت هستیم

21 – پدر آن تیشه که بر خاک تو زد ست اجل

تیشه ای بود که شد باعث ویرانی ما

آنکه در حاک سیه داد سر و سامانت

کاش میخورد غم بی سر و سامانی

22 – پدر جان آن شبها که مارا شمع جان بودی

میان نا امیدی ها چراغ جاودان بودی

برایت زندگانی گرچه یکسر رنج و سختی بود

بنازم همتت بابا که تا بودی صبور و مهربان بودی

23 – پدرم بارش باران خدا بود

پدرم جلوه ایمان و صفا بود

پدرم در همه حال کارگشا بود

پدرم حاکم پیمان و صفا بود 

24 – فاتحه ای چو آمدی بر سر خسته ای بخوان

لب گشا که می دهد لعل لبت به مرده جان

آنکه به پرسش آمد و فاتحه خواند و می رود

گو نفسی که روح را می کنم از پی اش روان

25 – به انتظار تو بودم که از سپیده بیایی

حصار قربت مارا به خنده ای بگشایی

ز خوشه های سرشکم ستاره نذر تو کردم

که پیش پای تو ریزم اگر به خانه بیائی

26 – پدرم روی مهت روح و روان بود مرا

مهر تو قوت تن قوت جان بوئد مرا

خانه ما ز جمال تو صفائی میداشت

آب و خاکش زقدوم تو بهائی میداشت

27 – جهان جام و فلک ساقی اجل می

خلایق جرعه نوش باده می

خلاصی نیست اصلا هیچکس را

از این جام و از این ساقی از این می

28 – آنها که کهن شدند و آنها نواند

هرکس به مرا خویش یک یک بروند

این کهنه جهان به کس نماند باقی

رفتند و رویم ، دیگر ایند و روند 

29 – عاقبت زین دار فانی پرکشیدیم یا حسین

عشق تو مهر علی در سینه دارم یا حسین

من در این وادی غریبم جان زهرا مادرت

هر شب جمعه گذر کن بر مزارم یا حسین

30 – روح پاکت با امیرالمومنین محشور باد

خانه قبرت زالطاف خدا پر نور باد

ای چراغ زندگانی ای پدر یادت بخیر

خاطرات در باغ فردوس برین مسرور باد

شعر سنگ قبر پدر


31 – پدر با تو بودن همیشه پر معناست

بی تو روح گرفته تنهاست 

با تو یک کاسه آب یک دریاست

ای تو تعریف ناپذیرترین

بی تو ما کوچک و حقیرترین

32 – ای دریغا راد مرد لطف و رحمت درگذشت

نخبه شوق و تلاش و کار و همت درگذشت

آنکه با عشق علی قلبش به سینه می تپید

گشت تسلیم قضا و با رضایت درگذشت